دو روز قبل خبری منتشر شد که کشته شدن 106 در حوادث هفتۀ گذشته را تکذیب میکرد. آشنایی که ساکن شهری نه چندان بزرگ، در نزدیکی تهران، است نقل میکرد که وقتی به گورستان شهر رفته بودند، بیرون و داخل گورستان مملو از مامور بوده، 37 نفر از کشتهشدگان هفته قبل در سردخانه بودند، برای تحویل جنازه به خانوادهها درخواست 150 میلیون تومان کرده بودند و فقط شبانه حق دفن عزیزانشان را داشتند. حالا این را تعمیم بدهید به شهرهایی که درگیر اعتراض بودند و رقم بالای کشتهشدگان.
تجربه گذشته نشان میدهد هیچوقت رقم دقیق و صحیحی از جانباختگان اعلام نخواهد شد و کسی پاسخگوی خونهای ریخته نخواهد بود. تشکیل کمیتۀ حقیقتیاب هم یه شوخی بیشتر میماند.
هفته قبل که سایتهای خبری مستقل هم باز نمیشدند به ناچار سری به خبرگزاری فارس(وابسته به یک نهاد نظامی) زدم. در گزارشی از آمار بالای مجروحین و بازداشتیها و ده کشته در اعتراضات یک سالۀ جلیقه زردها در فرانسه نوشته بود. دو روز بعد سایتی مستقل ضمن قیاس اعتراضات در فرانسه و ایران، اشاره به نابینا شدن 25 نفر در اثر اصابت گلوله پلاستیکی کرده بود، بدون حتی یک کشته در یک سال اعتراض در فرانسه.
هیچکس آتش زدن بانک، غارت فروشگاهها و آسیبزدن به اموال عمومی یا سلب امنیت مردم را تایید نمیکند؛ خشونت در هر نوع و به هر شکل و از جانب هر کسی مذموم و محکوم است، اما در این 40 سال چه کردیم که از زن و نوجوان هم در هجوم شبانه به فروشگاهها مشارکت داشتند؟ چرا حجم ویرانیهای چند روز اعتراض این قدر گسترده و باورنکردنی بود؟ حضرات مسئول چرا سعی میکنید صورت مسئله را پاک کنید و با همان فرمول نخنما شده همه چیز رو بیندازید گردن عوامل بیگانه، کشورهای غربی ، مجاهدین خلق(منافقین) و. پس اقتداری که از آن دم میزنید چه میشود؟ آیا نمیدانستید مطالباتِ برآورده نشده و خشمِ سرکوب شدۀ مردم یک روزی سرباز میکرد؟
و آیا همواره در پاسخ به اعتراض باید به سراغ آخرین گزینه رفت؟
ممکن است برخی بگویند باید با آشوبگران و. برخورد قهرآمیز کرد، آیا راهش این است؟ نمیشد از تیر مشقی و پلاستیکی استفاده کرد؟ جان مردم اینقدر بیارزش شده که باید در پی هر اعتراضی با تفنگ و گلوله جنگی پاسخ اعتراض را داد؟
همه معترضین ضدانقلاب و جاسوس و مزدوارن غرب بودند؟ شما که مدام در رسانههایتان دم از حق اعتراض مسالمتآمیز میزنید چرا یکبار نمیآیید این اعتراض مسالمتآمیز را معنا کنید و بگویید چگونه و کجا میتوان این حق را گرفت، اعتراض کرد بیآنکه نگران عواقب آن بر کار و تحصیل و زندگی بود، بیآنکه نگران هجوم نیروهایی رسمی و غیررسمی با سلاح سرد و گرم بود.
آیا همانطور که خودیها و شهروندان درجه یک (از دید حاکمیت) میتوانند با سلام و صلوات به محل راهمپیایی بروند و صدا و سیما به طور زنده حضور خودجوش! این مردم غیور و همیشه در صحنه را با لحن حماسیِ گزارشگران خود پخش کند، منتقدین و معترضین از وضع موجود هم میتوانند از چنین حقی برخوردار باشند؟
رومههای سال 57 را که تورق کنید خبر از راهمپیایی مردم در شهرهای مختلف در حمایت از شاه و سلطنت و محکومیت خرابکاران است، گویی مردم مخالف و تظاهرکنندگان ضد حکومت از کرۀ دیگری آمده بودند! و مقایسه کنید با رفتار حاکمیت در اعتراضات یک دهۀ گذشته.
سه ماه دیگر تا انتخابات مجلس مانده، حاکمیت که باز دم از وم عمل به وظیفۀ شرعی و زدن مشت مجکم به دهان دشمنان و. خواهد زد، کنجکاوم بدانم اصلاحطلبانی که همواره تنها راه را صندوق رای میدانند در دعوت از مردم باز خواهند گفت که مجلس در راس امور است! مجلسی که نه تنها بیخبر از چنین تصمیم مهمی بوده، حتی امکان طرح مخالفت در مجلس را هم نیافت، حتما در راس امور است!
*داستان قطعی اینترنت که خود قصۀ پرغصۀ دیگریست!
دلم میخواهد روزی از یکی از همینانی که بیمحابا اسلحه را به سمت هموطنان خود نشانه میگیرند بپرسم آیا قبل از چکاندن ماشه به این فکر کردهای که تیرت قلب مردی را خواهد شکافت که زن و فرزندانش در خانه چشم انتظار اویند، گلولۀ رها شده از تفنگت صورت جوانی را متلاشی خواهد که مادرش با هزار و یک آرزو او را بزرگ کرده، به این فکر کردهای.
تفنگ در دست تو یعنی زبانِ آتش و آهن
زبانِ آتش و آهن، زبانِ خشم و خونریزیست
برادر، ای برادر، گرکه میخوانی مرا بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار، تفنگت را زمین بگذار
تو از آیین انسانی چه میدانی، چه میدانی؟
اگر جان را خدا دادهست چرا باید تو بستانی؟
چرا باید، چرا باید که با یک لحظۀ غفلت
این برادر را به خاک و خون بغلتانی؟
اگر این بار شد وجدانِ خوابآلودهات بیدار
تفنگت را زمین بگذار، تفنگت را زمین بگذار
+یکی از 37 نفر کشتهشدگانی که در ابتدای پست اشاره شد، مردی بوده که هنگام بازگشت از سرکار، سر کوچه و پیش از رسیدن به منزل هدف گلوله قرار گرفته است.
*شعر از فریدون مشیری
درباره این سایت